کتابهای اینترنتی فرزانه شیدا1-Farzaneh Sheida

کتابهای نوشته شده به قلم فرزانه شیدا

کتابهای اینترنتی فرزانه شیدا1-Farzaneh Sheida

کتابهای نوشته شده به قلم فرزانه شیدا

واژ ه ها (سخنانی از هزار سخن) جلد دوم-قسمت سوم

سکوت

گفتی ورفتی...ساکت ماندم

هنوز نیز در سکوتم

هرگزصدائی از لبهایم... به بیرون ره نیافت

جز  ،،آه،، هیچ نگفتم!!

نگاهی به آسمان

بامید پناه دوختم!!!

سکوت را در روزهایم زندگی کردم

با شبهایم در خموشی سر کردم

وهرگز ...صدائی از لبهایم

 به بیرون ره نیافت

نمیدانستم در گشایش لبهایم

در عبور صدا...از تارهای حنجره ام

چه می بایسیت میگفتم!!!

....

چه باید می گفتم؟!

ترسم آهنگ غمگین تارهای صدائی بود

که هیچ نگفته بود

ونمیدانست چه باید بگوید

ناگزیر سکوت

بهترین صدای گفتنم شد

تا کسی را گریان نسازم

حتی دل را !!!

۳۱ تیر ۱۳۸۴

سروده ی فــرزانه شــیدا

 

 واژ ه ها

(سخنانی از هزار سخن) 

 

جلد دوم (قسمت سوم*) 

 

به ندای درونتان گوش فرا دهید کسی در مواجهه با استرس موفق ظاهر می‌شود که به صدای درونش گوش کند و یاد بگیرد که آن را درک کند. کسی که این ندا را به خاطر آورد، سریعاً می‌تواند تشخیص دهد که آیا زیاد کار کرده است و یا این‌که به اندازه ناکافی و یا به نادرستی استراحت کرده است و یا این‌که مشغله‌های فکری‌اش در مورد مسائل پیرامونش بسیار زیاد است.

به اطلاعاتی که استرس در اختیارتان قرار می‌دهد،گوش کنید و سعی کنید در مقابل کاری انجام دهید، گاهی اوقات تغییرات کوچک در عادات زندگی می‌توانند منجر به هرچه بیشتر شدن تعادل در زندگی روزمره شوند؛ اما برای این منظور فرصت کافی به خود بدهید و امتحان کنید که چه چیزی برای شما خوب است.

فعال باشید :غالباً افراد فعال بهتر می‌توانند با استرس کنار بیایند ،تا افراد غیرفعال. آنها یاد گرفته‌اند که گاهی اوقات خودرا از همه چیز کنار بکشند و بر مسائل دیگری تمرکز کنند. فعالیت بیش از هر چیز به معنای ورزش مرتب و در عین حال نه‌چندان سخت است، اما به معنای برقراری ارتباط اجتماعی و در لاک خود فرو نرفتن نیز هست.  

یاد بگیرید که در صورت نیاز سؤال کنید؟ زیرا کسی که می‌داند، چه زمانی باید تقاضای کمک کند، ثابت می‌کند که می‌تواند خود و توانایی‌هایش را ارزیابی کند. با سؤال نکردن از دیگران به شما امتیاز اضافی تعلق نمی‌گیرد، برعکس این خطر وجود دارد که با نپرسیدن و کمک نخواستن عدم اطمینان و یا حتی بدتر استرس ایجاد کنید. خود را در معرض این خطر قرار ندهید. این مسئله هم در مورد زندگی شخصی و هم در مورد زندگی کاری مصداق پیدا می‌کند.

 ترس خود را کشف کنید!؟ استرس همواره یک شریک به همراه دارد که همان ترس است! بدی ترس در این استکه غالباً طرز تفکر منطقی و آرامش را دشوار و یا حتی در مواردیغیرممکن می‌سازد و این امر استرس منفی ایجاد می‌کند.

 اما اساساً ترس چیز بدی نیست، در حقیقت ترس کنش حمایتی طبیعی بدن انسان است که در فرد بقا را تضمین می‌کند. البته این کنش حمایتی بیشتر مربوط به زمان مواجهه با حیوانات درنده در جنگل و یا خطرات واقعی جسمی و حاد است. اما ترسی که تنها در ذهن فرد ایجاد می‌شود وانسان نمی‌تواند به‌راحتی از آن گذر کند،منفی و دردسرساز است، فرقی نمی‌کند که آیااین ترس معطوف به آینده باشد (چه خواهد شد؟) و یا این‌که از گذشته نشعت گرفته باشد

(مبادا که دوباره اتفاق بیفتد؟) شما این نوع ترس را می‌توانید سرکوب کنید و نه این‌که آن را نادیده بگیرید. تنها چیزی که در این میان به شما کمک می‌کنداین است که بیاموزید آن را مورد بررسی قرار دهید.

 در این مورد منطقی تامل کنید، برای بعضی افراد نوشتن ترس‌هایشان و راه‌حل‌های ممکن مثمرثمر است.(نوشتار درمانی)*!اگرچه پس از این کار مشکلات شما ناپدید نشده‌اند اما یک زاویه دید منطقی به شما کمک می‌کند با مسائل با آرامش بیشتر و هدفمندتر کنار بیایید.

        

 

از این رو برای بسیاری افراد عضویت در یک برنامه تناسب اندام و یا ورود به یک باشگاه ورزشی راه‌ حل مناسبی است. اما لطفاً دقت کنید: افرادی که قصد دارند برای همیشه خود را از شر استرس رها کنند معمولاً تمایل دارند کل زندگی خود را تغییر دهند.

 اما واقعیت این است که یک چنین تصمیم بزرگی در کوتاه‌ مدت تحقق‌پذیر نیست؛ به همین دلیل این خطر وجود دارد که فرد در معرض یک استرس جدید و مضاعف قرار گیرد. از این‌رو گام به گام شروع کنید و از خود بپرسید که با چه تغییری می‌توانید به احساس مثبت ‌تری نسبت به زندگی دست یابید. نظرات خود را بنویسید، البته بر مبنای امکاناتی که در اختیار دارید و یک چشم‌اندازخوب برای شروع انتخاب کنید.  

 قطعه زیر نوشته ای ست از وبلاگ امید عبادی:

هدیه خانواده ها به ما تعصبات ,سخت گیری های الکی ,محدود نمودن فرزندان و یا آزادی های بیش از حد بدون فکر و تدبیر هدیه جامعه دید ذره بینی, بد بینی, غیبت ,تهمت و دروغ ، هدیه ... بیکاری, نبود آزادی, فقر, استرس, افسردگی , فحشا ,نبود امکانات تحصیلی و...

هدیه جنس مخالف ،بی وفایی,خیانت, بی مهری, فراموشی, تنوع طلبی, لذت های آنی.هدیه ما به خودمان چیست؟آری دود سیگار ,افیون و... انواع قرصهای توهم آورالکل هدیه خالق جهان چیست به ما ؟...

نمی دانم فلسفه ی زندگی چیست ؟ برای چه آمدم ،به کجا می روم؟اما می دانم این زندگی لایق من نیست مدت هاست آن چه که می بینم و می شنوم مرا عمیقاً به فکر می برد .چرا این گونه هستیم؟به جای لبخند و شادی چه چیز را به خود و اطرافیان هدیه می دهیم؟ چرا محبت را از هم دریغ می کنیم؟ چرا عمر را کوتاه، به غم پناه می بریم!

"بیایید شادی هایمان را ,محبتمان را, دلی با صفا ,لبخند را ,جشن بوسه ها را به هم هدیه دهیم" *امید عبادی*

omid-ebadi.blogfa.com

 (نویسنده: ف.شیدا:)*: * می بینید که این احساس ونگاه ِجوانان ما در ایران است ودرد را احساس میکنند  درک وتجزیه وتحلیل میکنند ،اشتباهات را می بینند اما بسیاری از شدت استرس روزانه واژه های زیبا وامید بخش  را فراموش میکنند(*بقولی  می گویندکه شکم گرسنه... یا فشار مالی،  نه دیگر واژه  می شناسد ونه حتی آنرا باور دارد!!!*)ودر این زمان هاست که استرس ناشی ازاینگونه فشارها جوانان وحتی میانسالان را به ورطه نابودی سوق میدهد واطرافیان نیز کمک چندانی باین شخص نکرده با تکرار "واژه های مایوس کننده" به استرس ، ناامیدی واحسا س پوچی اودامن زده عرصه را براو تنگ تر میگردانندوآنگاه که دیر میشود  وبه مخدر والکل وغیره....پناه میبرند تا در ،،خود فراموشی،، و ،،جهان فراموشی،، آرام بگیرند ، والدین یا همسر یا اطرافیان می پرسند :من چه گناهی چه اشتباهی مرتکب شدم؟ چه چیز را برای او کم گذاشتم  که سرنوشتم این باشد؟

ودرکل از خاطر می برند که تکرار مداوم درخواستها وتوقعات بی جا در زمانی که شخص مذکور قادر به جوابگوئی بدان نبوده است "واژه های درونی وبیرونی "اورا به پوچی مطلق کشانیده استونیاز درونی وطبیعی  وهمچنین حق فردی هر انسان برآرامش ورضایت از خود واطرافیان وداشتن لااقلامکانات ورفاهی نسبی چه روحی چه مادیاورا به ورطه سیاهی ها سوق داده وزمانی بخود می آئیم که دیر شده است!!!

مقدار توقعات ما از دیگران  واز آنان که انتظار داریم بهترین شده وبهترین گردندآنقدر فشارهای درونی شخص راافزایش میدهد که احساس من خوب نیستم ( بمانند نظریه ء تامس.آ. هریس در کتاب وضعیت آخر

 راشکلی می بخشد که *باور من خوب نیستم* ،"من  آدیم بد هستم ، من هیچ کس نیستم "،آنقدر قدرت می یابد که شخص جهت آرامش خویش به هرچیزی که زمانی اورا به فراموشی رهنمون سازد پناه می برد !!ودرنهایت ما او را به شخصه گناهکار میدانیم کسی که بی مصرف بوده یا فردی که باعث ناامیدی ما شده است!!!واز آن پس تازه بدین گونه به سرزنش شخص مذکور می نشینیم بی آنکه در نظر داشته باشیم.

واژه های ما چه پیش وچه بعد از مبتلا شدن او به طور مثال: به اعتیاد یا ناراحتی های روانی یا گوشه گیری مداو م اثر اولیه واژه های خود ما بر او بوده است وبعنوان والدین یا همسر یا خواهر وبرادرنگاه او بخود را که بامید وبه چشم تکیه گاه برما می نگریسته است تبدیل به این دید کرده ایم که من ترا قبول ندارموتوهم روی من حساب نکن چون تو مرا پاک ناامید کرده ای!!!... بی آنکه خود بدانیم * سوق دهنده او

 در بسیاری موارد به سوی  درد امروزه ء او  بوده ایم وشخص که نیاز درونیش از ما محبت وتوجه بوده است را بواقع بسوی ناامیدی های درونی ازخودکشانده وسپس تنها خود اورا مقصر میدانیم

در صورتی که این شخص نیاز عاطفی بیشتریدر زمان ناکامی های اجتماعی خود از ما داشته استو ما چه کردیم :نکوهش ، سرزنش ، سرتکان دادنها ئی که: متاسفم تو هیچ چیز نمیشوی* تو آن کسی نشدی که من امید داشتم تو جوهره ی هیچ کاری را نداری....

ووووو

  • استرس بدنبال استرس
  •  گرفتن اعتماد بنفس
  •  تولیداحساس خود بدبینی
  •  تولید احساس خود کم بینی
  •  تولید احساس ناامیدی از خود ، خانواده وجامعه
  •  وووو بسیاری از احساسات منفی دیگر،
  • که منجر به شکست فرزند ودیگر افراد زندگی ما میشود
شاید بپرسید:خود او چه؟ چرا خوداو هیچ تلاشی بر بهتر شدن نکردواین دقیقا سوالیست که چه از خود چه از او چه همدیگر میپرسیم!!!ودلیل کاملا مشخص است
 برای مثال: فشار ناشی از پیدا نکردن کاردرزمانی که شخص تلاش خودرا می کند!موفق نبودن دریک درس که شاید نیاز به رسیدگی وکلاس تقویتی داردوبسیاری اعوامل دیگر ...
 
بحد کافی در شخص ایجاد "استرس" کرده واورا هر روز مغلوب تر برجا میگذارد .و دامنه رفتن بسوی فنای دائمی او  را هرروز  گسترده تروحلقه ی نامیدی درونی بیرونی را بر گلوی او بیشتر وبیشتر کرده  وشخص که درواقع در ابتدای کار یک  بیماری روحی در سطح اولیه وشاید معمولی در افسردگی کمی بوده  است تبدیل به شخصی میگردد که بیماری به عمیق روحی وجسمی میرسد دردهای جسمی ناشی از درون کم نیستندوحتی اعتیاد نیز نوعی بیماریست و در همه جای دنیا به فرد معتاد به چشم یک بیمار نگاه میکنند نه انسانی مطرود که باید کنار گذاشته شود تا بدتر مانع خوشبختی دیگران ونزدیکان خود نباشد!!! محبت ما چه شد؟؟!!مگر نه آنکه روزی همان او عزیز وامید ما بود!! 
 
 گاهی این  خودما  هستیم که گامهای خویش را بسوی نیستی برداشته بیاری دیگران غرق دردریای پریشانی وافسردگی خویش گشته وزندگی باخته و ناکام زندگی می کنیم . در مرگی تدریجیبی هیچ چاره اندیشی مثبت بی گفتن وخواندن و  شنیدن "واژه های مثبت".و زمانی بخود می آیم که دیگراز زندگی چیزی جز یک مشت خاطره دردناک، با خود نداشته ایم اما هیچوقت برای آغاز دیر نیست، قدمی به جلو خود تلاشی ست برای یک قدم پیش رفتن به سوی ی طلوع دوباره زندگی!  
 

کتابهای بسیاری ست که میتوان توسط آن با استرس واظطراب در زندگی آشنا شده ودرجلوگیری از ان در زندگی خود بکوشیم ازجمله کتاب فوق که میتوان از آن بهره گرفت چون:(چگونه بر استرس واضطراب خود غلبه کنیم نوشته ی"لی نت میلی ترجمه ی آقای دکتر شهروزفرهنگ بیگوند".

بخش بعدی  در پست بعدی ادامه خواهم دادودیگر متون راز موفقیت را نیز خواهم نوشت

زندگی را دور بزن وآنگاه که بر بلندترین قله ها رسیدی لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت راخراشیدند!

آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند!

به قلم : فــرزانه شــیدا

 برگرفته از وبلاگ( رهگذر): وبلاگی با نوشته ای خواندنی

" به کجا چنین شتابان...".

http://www.soghootazad.blogfa.com/

نظرات 2 + ارسال نظر
زنده بگور یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 07:35 ب.ظ

سن سکته قلبی در بین مردان ایران به ۳۲ تا ۳۵ سال رسیده است و سیگار
طبق آخرین پژوهش ها دلیل آخر این بیماری است
اگر سیگار نبود که در سن ۲۴ سالگی باید منتظر مرگ می شدیم
پس باید شکر گذار باشیم که این سیگار هست
لطفا دست از سر سیگاری ها بردارید

فرزانه شیدا یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://mana.findtalk.net/

دوست عزیز ( با آیدی=زنده بگور )شما هرچقدر دوست داری سیگار بکش عزیزجان !کسی به سیگار شما کاری نداره این مطالب برای دوستانیه که مایل به ترک سیگار هستند ودرحضور افراد خانواده بدون در نظر گرفتمنمیزان آسیبی که شخصا هم بخود وهم به دیگران میزنند اقدام باین کار میکنند وگرنه خودکشی برای همه آزاده از جمله منو شما چون خودمم سیگاری هستم اما من به هیچکس پیشنهاد نمیدم که دنباله رو من باشه وقاتدر به ترک نباشه و بر دیگرانی هم که سعی میکنن چیزی بدیگران یاد بدند هم, اعتراضی نمیکنم
شادمانه موفق ومانا باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد